تحريك كردهاي عراق از طرف شاه


تحريك كردهاي عراق از طرف شاه


اشاره :

آنچه كه مشاهده مي كنيد برشي از روايتي ست كه به

صورت پاورقي سريالي در كيهان به چاپمي رسد و اين

اسناد چه شباهتي به تالشان آنسو و سياست هاي

پنهان و پيدايي كه در هفته ي آينده در همين خصوص

به نمايش خواهيم گذاشت و شايد پيش مقدمه يي

باشد براي اين يادداشت ـ كه خالي از لطف نيست :

در اواخر دهه 1340 و اوايل دهه 1350، رژيم شاه شروع به تحريک کردهاي عراق عليه دولت اين کشور نمود. شاه اين اقدامات را با هماهنگي و همکاري آمريکا و اسرائيل انجام مي‌داد و منظور از آن، سرگرم کردن دولت عراق به درگيري‌هاي داخلي و دورنگاه داشتن اين کشور از درگيري‌هاي اعراب و اسرائيل و عدم فرصت به آن جهت ايجاد مزاحمت براي همسايگانش بود. کريستين دلانوا در اين زمينه مي‌نويسد:

" شاه توسط سازمان سيا از دولت آمريکا مي‌خواهد که به کردهاي عراق که با حکومت مرکزي آن در نبرد بودند اسلحه بدهد تا عراق را تضعيف کنند. اين کمک، تکميل کننده کمک تسليحاتي مهمي بود که ايران در اختيار کردهاي عراق مي‌گذاشت. هنري کيسينجر و ريچارد نيکسون با تقاضاي شاه موافقت کردند."19 در پي اين توافق، اسرائيل تجهيزات نظامي و مهمات روسي به غنيمت گرفته شده از ارتش‌هاي عرب در جنگ شش روزه (1967) اعراب و اسرائيل را از طريق ايران در اختيار کردها قرار داد. در کنار آن، اسرائيل کردهاي عراق را در خاک ايران آموزش نظامي مي‌داد و ماهيانه پانصد هزار دلار براي تأمين هزينه جنگ با عراق در اختيار ملا مصطفي بارزاني قرار مي‌داد. در نتيجه، اين عمليات بخش عمده‌اي از ارتش عراق (4 تا 5 لشکر) را در کردستان اين کشور به خود مشغول کرد و تلفات سنگيني به آنها وارد نمود. علاوه بر آن، با منحرف‌کردن بخش عمده انرژي و توان نظامي دولت عراق به کردستان، اين عمليات مانع از بکارگيري نيروهاي عراقي در جنگ اعراب عليه اسرائيل شد.(20) در طي اين دوران، افسران آموزش ديده ساواک و موساد، ملبس به لباس‌هاي کردي در مناطق کوهستاني مرزي منتهي به کردستان عراق، اکراد را از پشتيباني آموزشي، تسليحاتي، تدارکاتي و لجستيکي برخوردار مي‌ساختند.

سرهنگ کتيبه در اين زمينه در کتاب خود مي‌نويسد:

"سال 1353 يا 1354 بود که گردان ما را براي پشتيباني از کردهاي بارزاني به حاج عمران مأمور کردند. کردهاي بارزاني آن وقت با عراق مخالف بودند و در صدد اجراي عملياتي بر ضد بعثي‌ها بودند ... مقداري اسلحه را که اسرائيل براي بارزاني‌ها فرستاده بود، در منطقه اروميه و پيرانشهر مشاهده کردم. بعضي از توپ‌هايي که اين‌ها از مصر غنيمت گرفته بودند و بعضي از سلاح‌هايي که در جنگ اعراب و اسرائيل به دست اسرائيلي‌ها افتاده بود، براي بارزاني‌ها فرستاده بودند."(21)

خود شاه نيز طي مصاحبه‌اي با محمد حسنين هيکل (روزنامه‌نگار معروف مصري) در سال 1355 مي‌گويد:

" دولت‌هاي عراق براي سال‌ها از طريق تبليغات خصمانه و تلاش‌هاي خرابکارانه شان ما را آزار مي‌دادند. من امکانات بالقوه ناآرامي را در کردستان بررسي کردم و پس از تفکر پيرامون اين مسئله، تصميم گرفتم از آن حمايت کنم. روشن است که من نمي‌خواستم مسئله کردستان را بار ديگر فعال کنم زيرا ما يک اقليت کرد در ايران داريم، اما مي‌خواستم به‌صورت حکومت بغداد يک سيلي زده باشم. وقتي آنها دست از آزار ما کشيدند، ما هم دست از آزار آنها کشيديم. امور کردستان (عراق) براي ما سيصد ميليون دلار خرج برداشت."(22)

البته شاه اشاره نمي‌کند که پس از حل‌وفصل مناقشات خود با دولت عراق و دستيابي آمريکا و اسرائيل به اهداف خود، کردهاي عراق را در برابر هجوم گسترده ارتش عراق تنها مي‌گذارند و رژيم بعثي عراق نيز به‌طور وحشيانه‌اي کردها را قتل عام و سرکوب مي‌کند.

 

 


آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: